«یوگنی پریماکف»، نخستوزیر سابق روسیه و از افسران «KGB» در زمان شوروی سابق بوده که در پوشش خبرنگار فعالیت میکرده و به تدریج، در سیستم شوروی سابق و روسیه رشد کرده و تا نخستوزیری هم ارتقا یافته است. او از دوستان صدام حسین به شمار میرفته و به تازگی در کتاب خاطرات خود، ناگفتههایی از صدام و جنگ عراق را منتشر کرده است.
او در این کتاب با نام «خاورمیانه در جلوی راهروها و پشت آنها» مینویسد: رهبران اتحاد جماهیر شوروی سابق، به دلیل عدم اطلاع از جنگ عراق علیه ایران، به وسیله سفیر خود، به مقامات تهران پیشنهاد کمکهای نظامی دادند تا نارضایتی خود را از اقدام صدام حسین (حمله علیه ایران در آغاز دهه 80 میلادی) نشان دهند.
پریماکوف توضیح میدهد: صدام بدون اینکه حکام شوروی را از تصمیم خود آگاه سازد، جنگ علیه ایران را آغاز کرد، حال آنکه «الکساندر بارکوفسکی»، سفیر وقت شوروی در بغداد، اطمنیان داده بود که عراق، هیچ نقشهای برای حمله به ایران در آینده در سر ندارد.
وی میافزاید: برای همین، مسئولان شوروی از عراق خواستند که فورا عملیات نظامی را متوقف سازد و با رد این خواسته آنان از سوی صدام، تصمیم گرفتند از ارسال اسلحه به عراق خودداری کنند؛ این کار تا زمان اقدام تهران به مقابله نظامی و نزدیک شدن آن به بغداد، ادامه یافت.
وی ادامه داد: فرماندهی شوروی، رفتار صدام را اقدامی برای درگیر ساختن مسکو در یک ماجراجویی حسابنشده ارزیابی میکرد، به ویژه زمانی که پس از آغاز جنگ با ایران، خواهان دوستی با واشنگتن شده و شروع به ایجاد روابط با آن کرده بود.
وی گفت: ریگان، رئیسجمهور سابق آمریکا، دستور فرستادن سلاح به عراق را صادر کرد. در حالی که سازمان اطلاعات آمریکا، اطلاعاتی در مورد تحرکات نیروهای ایرانی، در اختیار صدام میگذاشت. این همکاری تا زمان بمباران نیروگاههای هستهای عراق از سوی هواپیماهای اسرائیلی و پیشرفت آن تا خروج عراق از لیست کشورهای موافق تروریسم در سال 983، و ازسرگیری روابط دیپلماتیک ـ که در سال 1967 قطع شده بود ـ ادامه یافت.
پریماکوف، مطمئن بود که ایالات متحده آمریکا تا اندازه زیادی بر شکلگیری بعد روانی شخصیت صدام تأثیر گذاشت، به گونهای که وی معتقد بود، به دلیل اصرار آمریکا برای برقراری توازن قوا در منطقه خلیج فارس، آمریکا تلاش نخواهد کرد وی را برکنار کند، حتی اگر او علیه منافع آنان عمل کند.
همچنین به اعتقاد وی، آمریکا تأکید بر برابری ایران با عراق را دارد و سرانجام تأکید بر عدم تضعیف عراق، البته تا وقتی که نظام اسلامی دشمن آمریکا در تهران برپاست و سپس آخرین فرصتها را نیز از دست داد.
پریماکوف بر این باور است که صدام، در بحران اشغال کویت و بحرانهای بعدی با کمیته بازرسی سازمان ملل در مورد سلاحهای کشتارجمعی در عراق اصرار داشت که چیزی او را نجات خواهد داد و آمریکا آنقدر پیش نخواهد رفت که در یک عملیات نظامی، رژیم وی را نابود کند.
وی افزود: سه هفته پیش از آغاز جنگ، یعنی در در سال 2003 به درخواست پوتین، روسیه پیشنهادی به صدام داد که شامل کنارهگیری او از قدرت و اجرای انتخابات در عراق به منزله آخرین فرصت برای جلوگیری از اقدام آمریکا به حمله علیه عراق بود که آن هم از سوی صدام رد شد.
پریماکف با حالت تمسخر میگوید: صدام از این زندگی هیچ چیز نیاموخت، حتی پس از سقوط رژیم بعثی و به زندان افتادن. او معتقد بود تنها حاکمی است که میتواند در برابر ایران ایستادگی کند و خواستههای آمریکا را برآورده کند.
پریماکوف در کتاب 377 صفحهای خود، پدیده قومیگرای عربی و علل ناکامی آن را نوشت. وی تلاش کرد تا اشکالهای سوسیالیسم عربی و کشمکش کشورهای بزرگ را درمان یا برطرف کند. وی، تاریخ تروریسم اسرائیلی در فلسطین و کشورهای عربی و واکنشهای نظامی از سوی فلسطینیها را نیز در کتاب خود آورده و تأیید کرده است که «جمال عبدالناصر»، نباید از تروریسم به عنوان وسیلهای برای رویارویی اعراب با اسرائیل استفاده میکرد.
وی از ارتباط مخفی و محرمانه بین جمال عبدالناصر و نخستوزیر اسرائیل، «موشه شاریت» که در سال 1954 به قدرت رسید، پرده برداشته و اشاره میکند که بین این دو مرد، نامههای خالی از عواطف، ولی مؤدبانه ردوبدل شده بود. وی افزود که «لانون»، وزیر دفاع اسرائیل در آن زمان و فرمانده ستاد مشترک، «موشه دایان»، تلاشهای شاریت برای نزدیکی با جمال عبدالناصر را ناکام ساختند.
منبع بازتاب
کل بازدید :70545
تعدد زوجات [16]
بکارت [66]
کمونیسم [5]
تاریخ تمدن ویل دورانت جلد اول مشرق زمین [16]
[آرشیو(5)]
darvaze
طبیعت درمانی
زاویه
من و جامعه
دروازه
ریواس
نسل انقلاب
روانپزشک
دنیای ورزش
اخبار وب
فرهنگ و ادب
دانشنامه آزاد
تاریخ تمدن ویل دورانت
خواص دارویی گیاهان
زندگی نامه پیامبر حضرت محمد
